هوش استراتژیک توانایی سازگارپذیری با شرایط دائماً متغیر امروزی میباشد که با گام برداشتن در یک مسیر ثابت و هموار مغایرت دارد. زیرا تمامی سیگنالها و نشانههای رقابتی امروزی، ما را به سازگاری با شرایط متغیر فرا میخوانند.
یک لغزش کوچک برای سازمان های بزرگ به منزله هزینه های میلیون دلاری و برای سازمان های کوچک به منزله مرگ آنان است. این مهم نشان میدهد که مدیران اجرایی سازمان لازم است تا تواناییهای استراتژیک، تحلیلی، و مدیریتی خود را بطور مستمر مورد آزمون قرار دهند.
اگر با دقت بیشتری به دلیل ورشکستگی شرکتها بپردازیم، متوجه میشویم که اکثر آنها وجود مشکل را دریافته بودند، اما نتوانستهاند استراتژی حل مسئله را تشخیص دهند. اغلب آنها حاضر به تغییر در راستای شرایط جدید نبودهاند، زیرا پیش از آن سرمایههای انسانی و مالی زیادی را برای ایجاد ساختار خود هزینه نموده و تغییر این جبر ساختاری برایشان امر دشواری محسوب شدهاست؛ و در نهایت، کارمندان یک شرکت یا سازمان هستند که تحت اثرات استراتژی توسعه یافته و مناسب قرار میگیرند.
هوش استراتژیک ترکیب انواع دیگری از هوش برای ایجاد ارزش افزوده اطلاعات و دانش در راستای تصمیمگیری استراتژیک سازمانی است. هوش استراتژیک اغلب در ارتش یا جهان دفاعی برای بزرگ جلوه دادن اطلاعات و دانش که میتواند در سطوح بالای تصمیمگیری مفید باشد استفاده میشود و اغلب از هوش تاکتیکی یا عملیاتی که بیان کننده سطح پایینتری از هوشمندی است قابل تفکیک میباشد در موقعیت کسب و کار هوش استراتژیک همان معنی را دارد که در ابزار هوشمند ارتش متعارف است اما نقش اصلی آن تأکید در چگونگی بهتر بودن موقعیت سازمانی برای کنترل آینده چالشها و فرصتهایی است که موفقیت سازمان را افزایش میدهد.
هوش استراتژیک با تجمیع انواع مختلف هوشمندی، باعث ایجاد همافزایی بین هوش تجاری، هوش رقابتی و مدیریت دانش شده و موجب میشود که اطلاعات و دانش سازمانی برای تصمیمگیریهای استراتژیک بکار گرفته شده و از این طریق ارزش افزوده ایجاد کنند.